بیماری هلندی و مدیریت فرهنگی
مدتی است که موضوع سایتهای مستهجن بصورت رسانه ای برای مردم معرفی و تشریح کرده اند ، پیگیری این حرکت که از چند سال پیش آغاز شد بیش از آن که فرهنگی باشد سیاسی نیز بود . چرا که سایتهای سیاسی بیش از سایتهای مستهجن برای نظام خطرناک بوده و سایتهای مستهجنی که از تصاویر غیر اخلاقی درجهت رسیدن به اهداف سیاسی و جذب نیروی انسانی برای سرویس های اطلاعاتی خارجی فعال بودند ، فیلتر و مورد پیگیرد قرار گرفتند و دراین ایام نیز به وفوور مورد تبلیغ قرار گرفتند . با عنایت به لیست 90 سایت معرفی شده هیچ کدام از سایتهای توهین کننده به اهل البیت ، سرویسهای وبلاگی ضد نظام ، تولید کنندگان محصولات مغایر با ارزشهای اسلامی و جوامع مجازی برگزار کننده تورهای مختلف غیر فرهنگی و ... به چشم نمی خورد .
این اقدام برای مردم خصوصا قشر کم اطلاع از دنیای رسانه و خصوصا اینترنت بسیار چشمگیر و جذاب بوده و قدرت کنترل و اقتدار سیستم امنتیتی را در ذهن شان بیش از پیش قوی تر و مقتدرتر نشان می داد . الحق نیز اقدام به موقع سازمان های امنیتی و اطلاعاتی جای ستایش و تقدیر نیز داشت . اما سئوال و به نوعی مخاطب اصلی من به کسانی است که عدم مدیریت صحیح و عدم سیاستگذاری آنها کار را به جایی کشانده که در آخرین نقطه و با به خطر افتادن خط قرمز های امنیت ملی و از نقطه ی تهدید نرم سازمانها و نهاد های حافظ امنیت وارد کار شده و بصورت کاملا امنیتی برخورد جدی را صورت میدهند .
در حالی که بسیاری از این دسته سایتها و مجموعه ها و گروه ها هنوز در حال عضو گیری و فعالیت بوده و چون هنوز به خط قرمز های امنیت ملی و سیاسی ما نزدیک نشده اند از طرف سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی مورد برخورد جدی قرارنگرفته اند و مدیران فرهنگی نیز بی اطلاع تر از همه ی بقالان این شهر هنوز به فروش ماست به نرخ دولتی اشتغال دارند !
پروژه های فرهنگی نرم و خصوصا آنها که بعد از فربه شدن و تآثیر گذار شدن تبدیل به غول های فرهنگی شده ودر داخل کشور اقدامات ضد فرهنگی و اسلامی انجام می دهند با نشانه هایی که نیاز به جستجو هم ندارد از چشم مدیران مسئول فرهنگی دور بوده و با عنایت به وظیفه ی مدیران فرهنگی که خود را دور نگه داشته و حتی به آسیاب اینها نیز سری نمیزنند و گویی تا کار به خط قرمز ها کشیده نشود اقدام جدیی صورت نخواهد گرفت و دیدیم که در خط قرمز ها نیز اقدامات سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی موثر واقع شده و همیچنان مدیران فرهنگی صحبت از ماست میکنند .
اما اصل موضوع ، نظر شما را به ارقام و اطلاعات زیر جلب میکند البته ارقام زیر جدا از سایر پروژه ها و بودجه هایی است که از سوی آمریکا علناً در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران تصویب و به مرحله اجرا در آمده است که جدیدترین آنها ارائه طرح تصویب یک بودجه 107 میلیون دلاری از سوی آمریکا به سنای این کشور در همین حوزه می باشد. البته سوابقی از تصویب بودجه های 75 و 50 میلیون دلاری از سوی آمریکا در جهت تقابل و عملیات براندازانه فرهنگی وجود دارد.
مبلغی در حدود 15 میلیون یورو را پارلمان هلند جهت تامین اهداف و برنامه های سیاسی و تبلیغاتی هلند در حوزه ایران تصویب نمود و وزارت خارجه هلند به عنوان مناقصه گذار، اقدام به جذب چند پیمانکار کلان از میان به اصطلاح NGO های غربی فعال در حوزه های رسانه ای و تبلیغاتی همسو با منافع نظام سلطه نموده و این NGO ها نیز با سازماندهی اپوزیسیون رسانه ای ایرانی در کنار سر شبکه های غربی، پروژه های مختلفی را در حوزه های رسانه ای و تبلیغاتی به مرحله اجرا در آوردند.
موسساتی که موفق به جذب اعتبار شدند عبارتند از:
1. موسسه هلندی هیفوس(Hivos) در قالب کمک به موسسه ایران گویا صاحب سایت روزآنلاین (www.roozonline.com) به مدیریت حسین باستانی، عضو ارشد حزب مشارکت ایران
2. موسسه امریکایی خانه آزادی(Freedom House) در قالب کمک به سایت و پروژه گذار(www.gozaar.com) به مدیریت محسن سازگارا، مریم معمار صادقی و ساسان قهرمانی
3. موسسه هلندی پرس ناو(Press Now) در قالب کمک به سایت و رادیو اینترنتی زمانه (www.radiozamaneh.com) به مدیریت مهدی جامی
4. موسسه انگلیسی بی بی سی ورد سرویس تراست)BBC World Service Trust) در قالب کمک به سایت زیگزاگ (www.zigzagmag.com) به مدیریت سینا مطلبی
5. بنیاد دخترک در قالب کمک به سایت شهرزاد نیوز (www.shahrzadnews.org) به مدیریت مینا سعدادی
6. همچنین موسسات دیگری چون ورد پرس فوتو (world press photo) و جدید مدیا (New Media) و ارتباطات برای توسعه (CFD) نیز از دیگر NGO هایی بودند که در این حوزه فعالیت کردند. موسساتی چون راهی (به مدیریت شادی صدر)، کنشگران داوطلب (به مدیریت سهراب رزاقی) و کارورزی سازمان های جامعه مدنی (به مدیریت محبوبه عباسقلی زاده) از این بودجه بهره مند شدند.
الیته موسسات و پروژه های دیگری نیز به موازات شبکه هلندی فعالیت دارند که برای نمونه می توان به فعالیت موسسه انگلیسی" گزارش جنگ و صلح،IWPR" و تاسیس وب سایت میانه(www.mianeh.net) به سردبیری علی محمد پدرام و آلن دیویس در این زمینه اشاره نمود که بخش مهمی از عوامل ضد انقلاب در آن شرکت دارند.
با اندکی تأمل می توان دریافت که هزینه های تخصیص داده شده به گونه ای تفکیک شده که سایتهای مختلفی را تحت پوشش گرفته و در یک طیف خاص خلاصه نشود . خصوصا اینکه از سایتهایی که هم در بخش اطلاع رسانی و نشر خبر و هم در بخش سرگرمی و مولتی مدیا فعالیت دارند استفاده شود که جذابتهای مختلف آنها باعث جذب هرچه بیشتر مخاطب شوند .
این در حالی است که متاسفانه یک سایت مولتی مدیا و سرگرمی ، فرهنگی ، گروهی و .... جهت دار که با هدف تاثیر گذاری و تولید محتوای مجازی با مشخصات و محتوای معیین وجود نداشته و کلیه اقدامات فرهنگی نیز محدود به تبدیل کتب از نشر کاغذی به نشر دیجیتالی و بارگزاری عکس و امثال این اقدامات دهه ی نودی است ! کما اینکه مخاطبی که با بی بی سی طبع و ذائقه ای 2009 پیدا کرده هرگز به فکر خواندن کتاب 500 صفحه ای در مورد فلان موضوع ارزشی و .. را نخواهد داشت و بسیار ساندویچی و کپسولی فکر کرده و نیاز ها خود را تامین می نماید . به جز این ، عدم حمایت موسسات مختلف دیجیتالی و عدم حمایت موسساتی که بدون پشتوانه ی دولتی و صرفا با هزینه کرد های شخصی و گروهی دست به ابتکارات فرهنگی و تهیه محصولات متنوع فرهنگی که بعضا مامورتهای سازمانهای دولتی نیز بود را تولید میکنند نمکیست بر درد های این عده .
سایت های بسیاری اکنون تاسیس شده و اقدامات فرهنگی غیر قابل توجیهی انجام می دهند ، سایت هایی که با بودجه های 2 میلیارد تومانی آنچنان فربه شده اند که الان قدرت مدیریت خود را نداشته و حتی از داشتن جامعه ای مجازی با حداقل 20000 کاربر محرومند . و این جز عدم وجود سیاست هم سو با دانش و بینش و آگاهی چیز دیگری نیست . سایت هایی که با داشتن 230 پرسنل و چندین ساختمان و بروبیا ، قدرت تأمین هزینه ی مقالات سفارشی خود را نیز نداشته و به نوعی به فیلی شبیه است که برای حرکت خود نیاز به گروهی و مجموعه ای دیگر دارد .
در جریان جنگ 33 روزه لبنان هیچ برنامه ی فرهنگی منسجمی به جز برنامه های یک روزه سخنرانی و همایش های آب پرتقالی که معمولا با داشتن ارتباط و دعوت از افراد ارشد مملکتی انعکاس های رسانه ای نیز پیدا میکنند اقدام خاص دیگری در فضای مجازی صوت نگرفت .
نتیجه ی این سوء مدیریت و بی کفایتی چیزی جز عقب ماندگی و جایگزینی مدلهای سکولار غربی نیست و به وضوح عدم وجود " تیم کنترل بحران " نه بصورت مجازی و نه بصورت غیر مجازی مزید بر این علت گردیده است . چرا که در طول جنگ 22 روزه غزه سازمانهای مختلف فرهنگی با دستپاچکی و صرفا کپی کاری سعی در ایجاد بیلان اختصاصی برای ایام مدت جنگ غزه نمودند و الحق که هیچ کاری در فضای مجازی از هیچ یک از سازمان ی دولتی انجام نشد ، و در فضای غیز مجازی نیز آنها که داشتن تمبر چاپ کردند تا زخم کودک فلسطینی بر نامه ها ی تشریفاتی بین المدیران رد و بدل گردد و در آلبوم کلکسیونر ها جمع گردد . آنها هم که بیشتر داشتند سالن 3000 نفری گرفتند و کارت بین مدارس توزیع کردند که موقع حضور فلان شخصیت فرهنگی سالن خالی نباشد و چقدر دیدنی است سالنی که نیمی از آن توسط مدارس راهنمایی و دبیرستان و عوامل آن پرشده هم همه ای از سئوال اینجا چه خبره و قراره چی بشه ؟ !!!
با عنایت به هزینه های در نظر گرفته شده برای ترویج فرهنگ سکولار غربی از سوی نهاد های مختلف خارجی و با توجه به اشراف به ابزار رسانه و تخصصی بودن مدیریت سازمان ها و نهاد های بیگانه که در بالا ارقام و لیست برخی موسسات و سایت های مرتبط با آن اعلام شد ، بعید است بتوان با این رویه جلوی کار که هیچ جلوی بازدید از این سایتها را نیز گرفت .
هم اکنون نیز بسیاری از سایت های توهین کننده به اهل بیت علیهم السلام ، بیانگذار و رهبر معظم انقلاب ، پیامبر اکرم (ص) گرفته تا دیگر ارزشمندان و ارزشهای این آب و خاک در حال فعالیت هستند و بسیاری نیز حتی از مالیات معاف ! و مهمتر اینکه برای حمایت از گروه ها و تشکل های مردمی که جور سازمانهای دولتی را میکشند نیز تدابیر ارزشمندی تدارک دیده نشد ه و مشخص نیست که آیا تا وقتی این عده نیز از خط های قرمز امنیت ملی عبور نکنند برخوردی با آنها صورت خواهد گرفت یا نه ؟!